همه را دوست داشته باشیم برای خاطر خودشان

وبلاگ شخصی مهدی غفوری
همه را دوست داشته باشیم برای خاطر خودشان

حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح. و ترک معصیت، حاصل نمی شود مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت.
العبد محمد تقی بهجت (ره)

۱۱ مطلب با موضوع «دست نوشته ها» ثبت شده است

صلی الله علیک یا اباعبدالله علیه السلام

یا امام حسین قربان خوبی هاتون بشم که عشقتتون عالمیان را حیران کرده ...

یا امام حسین از دو گروه اعلام برائت می کنم گروهی که تو را شناختند و نفهمیدند و قبول نکردند و به کربلا و ظلم بزرگ تاریخ راضی شدند و گروهی که تو را شناختند و پیوسته دم از تو می زنند و بر زبان جان برایت فدا می کنند و در ظاهر برایت به خود لطمه ها می زنند اما در عمل مرا یاد کسانی می اندازند که علی را خانه نشین کردن و بعد از مدتی او را به زور خلیفه کردن و بعد از مدتی شهیدش کردن و همچنین یاد کسانی می اندازند که تو را به کربلا خواندند و بعد از آن کردند آنچه نباید می کردند ...

یا امام حسین از جهل و حب بدون معرفت به خودت پناه می برم.

دانلود نماهنگ 4 زبانه اربعین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۲۲:۲۴
مهدی غفوری

ای حسین چه کوچک می نگرند کسانی که کربلا را غم و اندوه می بینند کربلا را ترس و واهمه و عجز و لابه می بینند ... نه ای حسین٬ کربلا را به گونه ای دیگر باید دید !؟

 

کربلا صحنه ی یکتای هنرمندی توست٬ کربلا اوج صداقت و فراقت است٬ کربلا نهایت انسانیت است٬ کربلا صحنه ی نابودی ترس است٬ کربلا همه اش غرور است٬ نشاط است٬ عرفان است٬ صفا است و پرواز است و ...

 

کربلا دشت زیبایی هاست٬ کربلا دشت هنر نمایی هاست٬ کربلا دشت عشقبازی و خداجویی و خداپرستی است٬ کربلا ...

 

ای حسین مگر نه آنست که عاشق در ره معشوق باید عشقبازی کند٬ مگر نه آنست که جان دادن در ره جانان نهایت سرور و شادمانی است٬ ای حسین مگر نه آنست که عاشقان را مرگ بقا می بخشد و غافلان را فنا٬ پس کربلا نماد بقای خوبان است و فنای بدان .

 

ای حسین هر چه می نگرم جز زیبایی نمی بینم٬ جز غرور احساس نمی کنم ...

 

ای حسین قبطه با تو بودن در آن روز و حسرت نبودن در آن دشت عمریست که نهادم را می سوزاند ...

 

ای حسین هر چه در عالم خوبی ها سیر کردم هنری را زیباتر و بالاتر از اهدای بهترین چیز به بهترین کس یعنی فدای جانم برای خدای مهربان نیافتم .

 

ای حسین کربلای تو نور است٬ نهایت شور است٬ فوران وجود است و یارانت زیباترین پروانه های هستی که هنر سوختن را خوب در مکتب تو آموختن و چنان در نور وجود نورانی تو ذوب شدند که هستی خود را با تمامی وابستگی ها و وسوسه هایش به عاشقانه ترین شکل ممکن به قتلگاه بردند و مردند و حیات ابدی یافتند ...

 

ای حسین تو را دوست می دارم٬ مرا کربلایی کن تا که دورت بگردم و جانبازی کنم تا که عشقبازی کنم و بهار وجودم را در راه بهار دین همچو آبی روان و زلال جاری کنم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۳ ، ۱۹:۵۱
مهدی غفوری

مهدی جان نکند نیامدنت برایمان عادت شود، نکند زندگی بدون تو برایمان زندگی شود، هر روز تو را به خودم یادآوری می کنم، جای خالی ات را در دهنم نقاشی می کنم، دفتر اعمالم را که ورق می زنم، آرشیو افکارم را که مرور می کنم، سراپای وجودم سوال می شود؛ مهدی فاطمه تایید می کند یا که خیر، رضایتش جلب می شود یا خیر، نکند غمگینش کنم، نکند ...

مهدی جان معنای انتظارت را با خودم مرور می کنم، انتظارت را صبح و شب تمرین می کنم، تا که شاید در لحظه موعود باشم، تا که شاید در خیل یارانت باشم، تا که شاید روزی برایت بمیرم و تا شاید روزی شادت کنم ...

و اما انتظار ... واژه پر تقدیری است انتظار، چه پر راز و رمز است انتظار و چه احساس ها که با تو همراه هست انتظار ...

انتظار یعنی امید، انتظار یعنی سکوت، سکوت همراه با احساس، احساس وصال، احساس سوال، یعنی میاد؟ الان کجاست؟ نکند دیر شود ...

انتظار یعنی قرار، انتظار یعنی موعد، یعنی نوعی غم، یعنی دلشوره، یعنی تلاش، چه باید کرد، چه می شود ...

انتظار یعنی چشم به راه، چشم به در، انتظار یعنی اشک، یعنی یعقوب، یعنی یوسف ...

و اما مهدی جان انتظار یعنی امید، یعنی تو می آیی و آنگاه هست که دفتر هستی ورق می خورد، خوبی ها خوب می شوند، بدی ها بد می شوند و یعنی لحظه رسوایی کسانی که جای این دو را عوض کردند ...

انتظار یعنی آخرش خوب می شود پس نباید ایستاد، نباید خسته شد، انتظار یعنی از هر بهتری بهترتری هم وجود دارد، انتظار یعنی سیاهی رفتنی است منتهی دیر یا زود داره، انتظار یعنی خدا چشمش به ماست؛ چکار می کنیم!؟ و در نهایت انتظار یعنی دو نفر که همدیگه را خیلی دوست دارند از هم دور افتادن پس باید کاری کرد ... 

مهدی جان مرا دریاب ....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۵۹
مهدی غفوری

و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب ...

خدای خوب من، توفیقی نداشتم و موفقیتی کسب نکردم مگر بواسطه لطف بی پایان تو ... 

خدای من، تا کنون از اعماق جان به تو توکل کردم و بعد از این نیز امیدوارم از توکل کنندگان باشم ...

خدای خوبم، در محضر پر شکوه و با عظمتت گواهی می دهم که بازگشتم در زمان مقرر به سوی توست و جز به رضایت تو در دنیا و آخرت دل نخواهم بست ...

خدایا چه خوب بنده نوازی می کنی، چه خوب از ایمان آورندگان درگاهت دفاع می کنی، تو را از اعماق جان ستایش می کنم.


خدای خوبم تو را می پرستم و به این پرستش افتخار می کنم، بندگی و خاکساری درگاهت آرزوی من است ...

خدایا چه یافت آنکه تورا گم کرد و چه گم کرد آنکه تو را یافت، بیچاره کسی که دیگری را برجای تو نشاند و زیانکار کسی که جز تو را جستجو کند.


خدایا گواهی می دهم یگانه پرودگار عالمیان هستی، محمد بنده صالح و رسول توست، علی عبد خدا نما ولی اوست و یازده فرزند او همه بر حق و ائمه هدی هستند و جز در مسیری که این منابع فیض و رحمت الهی مشخص کرده اند گامی بر نخواهم داشت ...

باشد که مرا بیامرزی و با خوبان درگاهت محشور گردانی ... آمین یا رب العالمین

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۳۴
مهدی غفوری

ای محبوب من ای حسین در این منزلگه عشق در فضایی که می دانم در آن مدتی هر چند کم حضور داشته ای و در این مکانی (خیمه گاه)که هنوز پس از ۱۴۰۰ سال روح مرا تسخیر می کند و قلبم را می رباید از تو می خواهم که مرا تایید کنی و یاری رسانی تا در زمره ی همراهان و عاشقان واقعی امام زمانم مهدی موعود باشم و مرا عنایتی بخشی تا در راه عشقبازی و سربازی در رکاب امام بهتر از جانم تا آخرین نفس استوار باشم و همچون یاران وفادارت در روز کربلا تا ذره ای جان در بدن دارم در رکاب مولایم پیکار کنم و در دامن بهاریش به ملاقات خدا بروم.

             

   رقصی چنین میانه میدانم آرزوست ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۸
مهدی غفوری

ای عزیز! تکلیفت را روشن کن! می خواهی همچون کوفیان بی مروت باشی یا همچون عاشقان که در جوار مولایشان به خاک و خون کشیده شدند !؟

 

ای عزیز! این را بدان هر قطره اشکی را که برای حسین می ریزی و هر ضربه ای که بر سر و سینه ات می زنی یا هر دعای ندبه ای را که شرکت می کنی در حکم نامه ای می باشد که برای امام زمانت می فرستی و به او برای شرکت در پیکار جهانی عشق اعلام آمادگی می کنی ...

 

ای عزیز! این را بدان که در طول تاریخ افراد زیادی بودند که همچون ما جزو امضا کنندگان نامه های فراوان برای امام زمانشان بودند اما در نهایت همان ها کسانی شدند که دستشان به خون امام شان لاله گون شد. پس به ازا ی هر سینه ای که می زنی و هر قطره اشکی که خرج می کنی خوب فکر کن و خوب آماده باش چرا که خدا دیگر بنا ندارد خیانت مردمان هر زمان در حق ولی خود بر روی زمین را تحمل کند و آن را تابلو و بشارتی برای آیندگان قرار دهد بلکه این آخرین هدیه است که بناست یر روی زمین فرود آید و بدان که خدا دستان تمام خائنان و افراد سست ایمان را که بدون تعهد برای مولایشان نامه می نویسند را قطع خواهد کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۸
مهدی غفوری

ای دختر علی سلام٬ ای زینب کبری سلام

 

سلام و درود خدا بر تو ای کوه صبر٬ بر تو ای مادر مصیبت ها. ای زینب بدون شک هیچ فکری و هیچ قلمی در طول تارخ نتوانسته و نخواهد توانست که درباره تو و دردهایت بنویسد.

 

ای زینب بدون شک هیچ مرد و زنی در طول تاریخ غیر از خودت نمی تواند آنچه را که تو دیدی ببیند و ...

 اما تو ای زینب نه تنها این فجایع عالم را دیدی بلکه وظیفه داشتی که پیام سرخ آن را به تاریخ و جهانیان منتقل کنی٬ پیامی به وسعت تاریخ٬ پیامی به عمق بی نهایت...

 عجبا که چه دردناک است٬ فجایعی که هیچکس را توانایی دیدن آن نبود تو زینب عاشق برادر نه تنها باید می دیدی و خون گریه می کردی بلکه باید آن را برای بقای دین و برای حفظ خون برادرانت برای جاهلان و کوته فکران زمان خودت شرح می دادی و تحلیل می کردی که حقا چه خوب کردی این کار را همچون ما بقی هنرنمایی هایت ...

 ای زینب نمی دانم نظاره گر بودن عروج چهار معصوم و ولی خدا و تعداد زیادی ابرار و اولیا همچون برادر رشیدت عباس و ... چه حسی برای تو داشت!

 

ای زینب تو را کوه صبر می خوانند ولی به گمان من اگر این مصایب بر کوه عرضه شود در مدت کوتاهی متلاشی و ریزریز خواهد شد و دیگر اثری از آن نخواهد ماند٬ اما این مصایب به اذن خدا تنها بر تو عرضه شد و تو چنان کردی که در عالم جاودانه شدند و ثبت گردیدند و هیچکس غیر از تو یارای این کار را نداشت ...

 ای زینب ای دختر امیرالمومنین اکنون چهارده قرن از آن مصیبت عظما می گذرد و در این زمان هنوز مبهوت آن واقعه و فجایعش هستیم٬ هنوز مبهوت پیام و عبرت ها و درس هایش هستیم٬ هنوز با یاد تو غمی عمیق در وجودمان پدیدار می گردد. اکنون پس از چهارده قرن از تو می خواهم مرا صبری زینبی عطا کنی صبری توام با بصیرت٬ نفوذ کلام و شجاعت  ...

 

ای زینب اکنون وظیفه ماست در خونخواهی برادرت و در جهت بر افراشتن پرچم لااله الا الله در سراسر جهان با یاری فرزند برادرت مهدی فاطمه بشتابیم٬ اکنون وظیفه ماست راهی را که تو و برادرت هزار و چهارصد سال پیش با تقدیم جانتان و عزیزترین کسانتان آغاز کردید ادامه دهیم و من برای ماندن در این مسیر و در رکاب امام بودن به صبری زینبی نیاز دارم و در این مکان عظیم (تل زینبیه) مکانی که تو در آن نظاره گر تلخ ترین صحنه عالم هستی بودی از تو می خواهم به حق عشقی که به برادرت حسین داشتی دستان خالی مرا نا امید بر مگردانی و این حاجت و نیاز عمیق مرا برآورده سازی ... آمین 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۷
مهدی غفوری

ای حبیب سلام خدا بر تو٬ ای حبیب تو را دوست دارم چرا که دوست داشتنی هستی٬ تو را دوست دارم چراکه دوست امامم هستی٬ ای حبیب هر گاه که یاد نامه امام و آن شروع دردناکش می افتم غمی در درونم فوران می کند ناگهان تمامی موهای بدنم از این ابهت٬ از این عشق بازی٬ از مقام زیبای تو و از این غم عمیق بر بدنم راست می گردد و شوری در دلم ایجاد می شود که یعنی می شود من هم ...

 

آه ای حبیب مظاهر تو را حاجتی دارم که اگر در ادای آن یاریم کنی تا ابد سپاسگزارت خواهم بود!

 ای حبیب هر گاه به تو و مقام تو فکر می کنم و هر گاه به تاریخ می نگرم خود را برای دست یافتن به مقام تو نسبت به امام زمان خود حریص می بینم.

 ای حبیب وجود تو در تاریخ امیدی است پایان ناپذیر برای تمام عاشقان و سالکان مسیر عشق.

 ای حبیب اگر تو توانستی با تلاش و اخلاصت به درجه حبیب و دوست امام بودن برسی من نیز هم ...    

 وای که چه زیباست٬ وای که چه شور انگیز است ...

 ای حبیب مظاهر عزمی جدی کرده ام به برکت این سفر عشق در راهی که تو قدم نهاده ای من نیز هم ...

 ای حبیب از تو یاری می خواهم در این مسیر دشوار که دشمن اصلی آدمی نفس اوست مرا یاری کنی.

 ای حبیب مظاهر در اثر ضعف ایمان و نقص در اخلاص به طور دردناکی وجودم را سستی و تنبلی٬ هوا و هوس٬ گناه٬ دلبستگی به دنیا و زیبایی های درونش٬ درگیری های عاطفی٬ حرص و طمع برای بدست آوردن مراتب گوناگون دنیایی٬ عجب و غرور٬ دورویی٬ ریا و ظاهرسازی و این دست از رذایل گوناگون اخلاقی فرا گرفته است.

ای حبیب من٬ با این وجود کار سختی دارم٬ شاید الان باید نا امید باشم٬ اما نه٬ چرا که ویژگی این مکتب زیبای اسلام تشیع امیدوار بودن آن است.

ای حبیب مظاهر به خوبی می دانم امام من نیز آنقدر مهربان است که به فرد گرفتار و گنهکاری چون من نیز روی خوش نشان خواهد داد و در صورت رهایی از این وابستگی ها مرا در آغوش خواهد گرفت و حبیب صدا خواهد زد.

 

ای حبیب مظاهر٬ ای عاشق امام٬ ای فدایی امام٬ در این سفر عشق تو را به حضرت عشق قسم می دهم که در بارگاه الهی بواسطه آبرویی که از همراهی امام بدست آورده ای نزد خدای مهربان شفیع شوی و با اصرار فراوان بخواهی که نظری به این حقیر و اهداف بلندش بیندازد و قدرت اراده و بصیرتی به من عطا کند که به کمک آن بتوانم از بند این همه غل و زنجیرهای وابستگی رها شوم و در آن هنگام منتظر باشم تا امام من نیز نامه ای برایم فرستاده و مرا در آن اینگونه خطاب کند:    من العزیز الی الحبیب

 

ای حبیب در این مسیر مرا یاری کن و همراهم باش ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۶
مهدی غفوری

ای یار مهربانم٬ ای همیشه همراهم٬ ای خالق بی همتایم٬ از تو خواهشی دارم خوش دارم همچون همیشه پاسخش گویی!

 

از تو می خواهم حال که مرا اینگونه راهی سفر عشق کرده ای با هر قدمی که برمی دارم ذره ای از عشق را در من به حرکت درآوری تا محرکی باشد برای وصال٬ تا محرکی باشد برای مابقی مسیر طول و دراز زندگی٬ تا محرکی باشد برای غلبه بر عشق های حقیر دنیایی و محرکی باشد برای همراهی با امامم مهدی موعود در مسیر قیام با شکوهش که در آن به لطف رنگ خدایی که دارد تمام رنگ های دنیایی را به خاک مذلت خواهد نشاند.    آمین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۴
مهدی غفوری

ای خدای مهربان! این گام های مرا در این مسیر به خوبی پالایش کن تا که انشاالله در مسیر پر فراز و نشیب دین٬ عجب و غرور٬ تکبر٬ نا امیدی٬ سستی و تنبلی لغزشی نداشته باشد.

 

ای خدای من! این پاها به اندازه کافی در مسیر های منحرف هوا و هوس٬ مسیرهای دنیوی پست و برای نیاز های حقیر زندگی گام برداشته است که اکنون امیدی به آنها برای عبور من از پل صراط و صحرای محشر ندارم لذا خدای من آخرین امیدم این سفر است٬ سفری به شهر عشق برای زیارت حضرت عشق و برای رسیدن به افضل عشق. از تو می خواهم چنان قدرتی به من عطا کنی تا که این پاها را خوب برنجانم٬ خوب بجنبانم تا که قدرت از دست رفته خود به علت زیادی رفتن در مسیرهای پوچ و پر گناه دنیوی را دوباره بازیابند و مرا از تنهایی و ضعف و بازماندگی در محشر نجات دهند.   آمین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۳
مهدی غفوری

ای امام بگذار تا بگویم کمی از خودم ، از قلبم و از اشکم ...


یا حسین بگذار تا در حضور تو مولایم مهدی را دلگرمی دهم، بگذار تا از دریای مواج درونم بگویم ... بگذار تا از نهایت آمال و آرزوهایم برایت حرف بزنم ... بگذار تا قلبم را سبک کنم ... 

ای مولای من می دانم که می دانی غیر تو را ندارم ... سال هاست که بهترین دوست من شده ای ... سال هاست که همدم قلب مجروحم شده ای ... سال هاست که مرا سوزانده ای ... سال هاست که وجودم را مملو از عشق کرده ای عشق به پرواز، عشق به شهادت، عشق به نهایت سختی ها و ناملایمات، عشق به طوفان و در نهایت عشق به عشقبازی ای محبوب ...


آری حسین بدجوری مرا دیوانه کرده ای هر ز چند گاهی چنان مدهوشم می کنی که دیگر هیچ گوش و چشمی را محرم نمی دانم مگر تو ...دیگر هیچ آغوشی مرا آرام نمی کند مگر آغوش پر مهر و محبت تو ... دریای مواج قلبم را آرام نمی کند مگر دست نوازش تو، مگر ذکر خاطره ی دلربای با تو بودن، مگر یاد آن پروانه های عاشق که عارفانه دورت می گشتند و یکی پس از دیگری می سوختند و عالمی را با نور وجودشان روشنایی می بخشیدند و این چنین راز عشق را معنا کردند و رفتند ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۵۶
مهدی غفوری